او سالهاست که دور از تهران و در یکی از روستاهای گیلان زندگی میکند. پروانه معصومی در سالهای اخیر در سریالهای مناسبتی و تاریخی مخصوصا در نقش مادر حضور پررنگی داشته است. او در ساخت مستند «مادر یک قهرمان» بازهم به رابطه بین رضا سوخته سرایی، کشتی گیر خوب کشورمان و مادرش میپردازد. بهنظر میرسد شخصیت مادر برای او جذابیت و پیچیدگی خاصی دارد. او علل کمکاریش در سینما را توجه و استقبال مخاطبان از فیلمهای جوانپسند میداند که باعث شده کمتر فیلمنامهای با محوریت آدمهای میانسال نوشته شود و اغلب پیشنهادهای سینمایی، جذابیتی نداشته و فقط در حد یک مادر ساده و دلسوز بوده که هیچ کارکرد دراماتیک در فیلم ندارد و فیلمهایی هم که ضمن پر مخاطب بودن، شخصیتهای اصلی فیلم، میانسال باشد تولید نمیشود، در صورتی که بخش قابلتوجهی از تولیدات سینمای جهان مربوط به فیلمهایی است که شخصیتهای اصلیشان میانسال و یا حتی پا بهسن گذاشته هستند. بها نه گفتوگوی ما با او بازی در سریال«راز پنهان»به کارگردانی فلورا سام و تهیهکنندگی مجید اوجی است.
- معمولاً ویژگی نقشهایی را که بازی میکنید از روی واقعیت و آدمهایی که در سطح اجتماع هستند برداشت میکنید؟
کاملا. مثلا زنی که نقشش را در سریال راز پنهان بازی کردم از نزدیک میشناسم.
- یعنی زنی که دقیقاً در همین شرایط است؟
دقیقا نه. شرایط کمی فرق دارد. این داستان یک تمثیل است. همه به فراموشی فکر میکنند. چند وقت پیش در یک مقاله علمی مطالعه میکردم که در آن نوشته بود ممکن است در زندگی برای شما اتفاقات دردناکی بیفتد و شما دلتان بخواهد آن را برای همیشه از ذهنتان پاک کنید، اما نمیتوانید. یک حادثه ممکن است برای شما اتفاق بیفتد و یا ضربهای به سر شما بخورد تا خواسته شما عملی شود. ناخودآگاه شما آنقدر قوی است که باعث میشود آن خاطرات را فراموش کنید، حالا این فراموشی میتواند در خیلی مسائل اتفاق بیفتد و حتما نباید این فراموشی بهخاطر یک حادثه فیزیکی باشد. آدمها دلشان میخواهد خیلی چیزها را فراموش کنند، اما نمیتوانند. در این کار هم ما با آدمی مواجه هستیم که دچار فراموشی شده و از بد روزگار تنها کسی هم که از این اتفاق خبر دارد مادرش است. یک مادر در چنین شرایطی وقتی فرزندش از او خواهش میکند که این مسئله را به کسی نگوید پس وظیفه دارد رنجی را که متحمل میشود در خودش بریزد. این کار را فقط یک مادر میتواند انجام دهد، هیچکس دیگری نمیتواند. نقش من، نقش مادری است که باید خیلی هوشیارانه با پسرش برخورد کند و نقشی نسبتا مشکل و پیچیده است.
- انتخاب شما بهعنوان یک مادر دلسوز و فداکار چقدر به نقشهای قبلی که بازی کردید برمیگردد و چقدر به حال و هوای امروز شما بستگی دارد، یعنی در انتخاب این نقش چقدر کارگردان دخیل بوده و چقدر خودتان؟
من همیشه باید نقش را بخوانم و بپسندم، بقیه داستان به کارگردان بستگی دارد که حالا بنا بر توانایی بازیگر و یا فیزیک صورت و چیزهای دیگری که ممکن است مدنظرش باشد تصمیم بگیرد. این نخستین کار من با خانم سام نبوده، حتما ایشان خصوصیاتی را در من دیدهاند که فکر کردهاند برای این نقش مناسب هستم.
- شما با توجه به سابقهای که در بازیگری دارید آیا تغییری در نقش میدهید و یا کاملاً براساس متن بازی میکنید؟
خوشبختانه در کار با خانم سام، بازیگر میتواند بدون اینکه به متن لطمهای وارد شود، در نقش تغییراتی ایجاد کند تا نقش از نظر بازیگر دلنشین ترشود.
- آیا این تغییرات همان برداشتهای شما از واقعیت است، مثل همان زنی که گفتید از نزدیک میشناسید یا حس خودتان راجع به نقش است ؟
در تمام مدت بازی ذهن من درگیر آدمی است که در واقعیت دچار این مشکل شده، مثلا مادری که مسئلهای راجع به فرزندش را باید از همسرش پنهان کند، چیزی است که نه یک بار، بلکه بارها شاهدش بودم و حالا این بار اتفاقا زن خاصی مورد نظرم بود. البته من از روی رفتار آنها الگوبرداری نمیکنم. من بازی خودم را میکنم، در عین اینکه توجه دارم تا تغییرات لازم را هنگام بازی اعمال کنم. کمااینکه در این کار فریاد کشیدم و اخم کردم که معمولا در هیچ فیلمی تا به حال یادم نمیآید که اینگونه بازی کرده باشم و اینها چیزی است که نقش به من منتقل میکند. بازیگرانی که کمی با تجربهتر هستند حس میکنند که چه عکسالعملی نشان دهند و انگار که خودبهخود پیش میآید. یکبار آقای ارجمند در یکی از کارها، آنقدر فوقالعاده بازی کردند که از ایشان پرسیدم چگونه اینجا را اینطوری بازی کردید؟! گفتند: باور میکنید که در لحظه خودش میآید!
- یعنی بداهه در بازی... .
ببینید، یک وقتهایی شما آنقدر نقش را میپذیرید که دیگر خودتان نیستید و کاملا با نقش یکی میشوید.
- فکر میکنم این چهار یا پنجمین همکاری شما با آقای داریوش ارجمند است. لطفاً کمی از همبازی بودنتان با ایشان بگویید؟
فکر میکنم بیشتر باشد. من در نخستین کار سینمایی آقای ارجمند با ایشان بازی کردم ، فیلم ناخدا خورشید و بعد از آن سریال امام علی، مسافر ری، دریاییها، پلیس جوان و... .
- در اکثر کارها هم نقش همسر ایشان را داشتید.
بله فقط در پلیس جوان همسرشان نبودم. هر وقت قرار باشد با آقای ارجمند کار کنم خیالم راحت است؛ یعنی فکر میکنم هرچقدر هم نقش مشکل باشد از پس آن بر خواهم آمد. در بازیگری یک بدهبستان بین نقشهایی که مقابل هم هستند وجود دارد و بده بستان من و آقای ارجمند آنقدر خوب است که حس میکنم مدتها با هم تمرین کردهایم.
- خاطره خاصی از بازی در سریال راز پنهان دارید؟
روزهای دردناکی را سر بازی در این سریال گذراندم، چون دچار گرفتگی و کمر درد شدیدی بودم، طوری که دوماه قبل از اینکه زمان بازی من برسد، با آقای اوجی تماس گرفتم و گفتم: شاید شرمنده شما شوم و نتوانم در این کار بازی کنم، چون کمر درد شدیدی دارم. آقای اوجی با بزرگواری گفتند: هر وقت درد داشتید کار را تعطیل میکنیم. خلاصه من با وجود درد شدید رفتم سرکار و هر وقت میخواستم بنشینم برایم بالشتی و یا یک صندلی آماده میکردند و در کل خیلی مراقب من بودند و به مرور درد من بهتر شد تا جایی که در انتهای کار کلا بهبود پیدا کردم و حالا که فیلم را میبینم ، درد را درصورتم حس میکنم و متوجه میشوم کجاها درد داشتم.